جهنم سیاه

 

فتم سوپری میگم نوشابه دارید یارو میگه نوشابه مشکی گفتم پـــ ... عصبانی شد گفت برو گمشو بیرون ....میگم آقا میخواستم بگم پنیرم میخوام یارو کلی معذرت خواهی کرده میگه پنیر کیلویی میخوای ؟گفتم پـَـَـ نَ پـَـَـــ متری میخوام!!!

 

با كل فاميل واسه بابابزرگم رفتيم خواستگاري، پيرزنه بهش ميگه شما تا حالا ازدواج كردين؟ پـَـــ نَ پـَـــ تک پسر خونه ست، ما 60 نفرو هم از پرورشگاه ورداشته اورده بیایم واسش خواستگاری...

 

میخوام مسواک بزنم...مامانم میگه:میخوای مسواک بزنی؟ 

میگم:بله مامان جون.... 

میگه:خمیر دندون زدی روش؟

میگم: بله مامان جون...! 

میگه:ای خاک تو اون سرت که این همه موقعیت پَــ نَ پَـــ درست کردم واست استفاده نکردی!!

 

دارم میرم تو دانشگاه یارو دم در جلومو گرفته میگه آقا شما دانشجوی همین دانشگاهید؟ میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ دانشجوی دانشگاه آکسفوردم، درس تفسیر قرآن رو اینجا واحد میهمان گرفتم !

 

بابام از اداره زنگ زده خونه بعداز کلی احوال پرسی میگه حامد خودتی؟ میگم: پـَــــــــ نَ پَـــــــــ به سیستم تلفنباک بانک تجارت خوش آمدید برای پرداخت قبوض شماره 1،برای اطلاع از موجودی حساب شماره 2....گفت زهر مار و قطع کرد .دیدم ظهر عصبانی اومد توی اتاق منم پای پَــــ نَ پَـــــ بودم گفت اگه یه بار دیگه بگی پَــــ نَ پَـــــ دیگه تو این خونه نمیخوابی....گفتم یعنی بیرونم میکنی بابا؟گفت پَـــ نَ پَــــ خونه رو عوض میکن

 

خونه همسایمون آتیش گرفته به پسرش میگم زود باش برو زنگ بزن بیان، میگه آتش نشانی ؟میگم پَـــ نَ پَـــــ زنگ بزن حضرت ابراهیم بیاد بره تو آتیش خونتون گلستان بشه!!!

 

دارم سیگار میکشم مامور اومده میگه داری سیگار میکشی؟ میگم پَـــ نَ پَــــ دارم

علامت میدم سرخپوستای قبیله بغلی بفهمن ما اینحائیم.گفت پدر سگ اهل فیسبوکم که هستی سوار شو بریم

گفتم کلانتری ؟گفت پَـــ نَ پَــــ بریم قبیله بغلی بگیم اوردیمت لازم نیست شما

بیاین...

 

داشتم تلويزيون نگاه ميكردم مادر بزرگم مياد كانال عوض ميكنه نگاهش ميكنم ميگه : داشتي مي ديدي ؟ 

ميگم : پـَـَـ نــه پـَـَـــ داشتم گرم مي كردم شما بياي ببيني!

 

دوستم اس داده تهرانی ؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ مردم روح شدم الان روحم کنار یه ساحل تو شمال داره به صدای موج ها گوش میده(واقعی)

 

داشتم با سرعت با موتور ميرفتم يهو تصادف كردم پهن شدم كف خيابون.يارو اومده بالاسرم ميگه خوردي زمين؟پ نه پ ميخواستم امادگي جسمانيمو امتحان كنم!!

 

دختره داره فیلم میبینه دوستش میگه:من عاشقه رادانم.دوستش میگه:کی؟بهرام؟

دختره میگه: پ نه پ سردار

 

 

به دوستم میگم وی پی ان داری؟ میگه واسه رد شدن از فیلترینگ میخوای؟ پــ نه پــ واسه رد شدن از تنگه ابو غریب میخوام

 

به بابام هی میگم بابا فردا عیده بابا فردا عیده ها...میگه خوب چی عیدی میخوای؟؟؟؟

پ نه پ مدیر خبرگزاری فارس شدم دارم اخبار میگم

 

دستمو بردم بالا میگم استاد؟ میگه کاری داری؟ میگم پــــَ

نــه پـَـَــ خواستم بگم استاد می فرمودیه .......بفرمیو

 

شیشه رفته تو دستم,دارم از درد جیغ و داد می کنم به رفیقم می گم دربیار,میگه:شیشه رو؟میگم: پ____ن____پ___ ادای منو در بیار شاد شیم

 

نصفه شبی رفتگره داره زمینو جارو میکنه، رفیقم میگه رفتگره؟؟؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ بابا بزرگه هری پاتره، استتار کرده

 

تو خیابون میرفتم یکی جلوم چاقوشو از جیبش در اورد.

گفتم: میخوای پولامو بگیری؟

گفت: پ نه پ ، نگاه کن من چاقو دارم ،تو نداری!

دلت بسوزه

 

زنگ زدم هواشناسی میگه می خواین وضع هوا رو بدونین؟ پـَـــ نــه پـَــ هوا صافه زنگ زدم تشکر کنم ازتون!

 

ماشینو زدم تو پارکینگ اومدم تو خونه بابام میگه در پارکینگو بستی؟ پـَـــ نــه پـَـــ باز گذاشتم ماشینه دلش نگیره تو اون چاردیواری تنگ

 

تو اطاق عمل ، آقای دکتر نبضش ضعیفه ....

دکتر : اون گوشی رو سریع بدین به من

پرستار : گوشی مخصوص نبض ؟

دکتر : پَ نَ پَ ، گوشی موبایلمو بده زنگ بزن خوآن میگل بیاد اینم عمل کنه همه خوب شن

 

دستمال کاغذی گرد کردم گذاشتم تو بینیم مامان بزرگم میگه بینیت خون اومده؟ پـَـــ نــه پـَـــ دیدم از دماغم داره هوا میاد. گفتم حتما پنچر شدم فعلا اینو رد کنم که بادم خالی نشه

 

با دوستم رفتیم لب دریاچه ارومیه...

دوستم می گه اینک سفیدا نمکه؟!!

می گم پـَـَـ نــه پـَـَـــ اینا پودر بچست، ریختیم تا دریاچه از شوری و بی آبی نسوزه تفلک

 

تو پارك يه چرخ فلك زدن دوستم ميگه چزخ فلك زدن؟ ميگم: پـَـــ نــه پـَـــ پنكه بزرگ زدن هواي شهرو خنك كنه

 

با دوستم شير وخط كرديم.شير اومده دوستم ميگه شير اومده يعني من شروع كنم ميگم: پـَـــ نــه پـَـــ شير اومده فرار كن برو الان ميخورتت

 

پسر خالم طرفدار آرسناله، می گم دیدی 8 تا از منچستر خورد؟ می گه کی؟ آرسنال؟ می گم پـَـــ نــه پـَـــ آفتابه سازی قزوین، با خدا لابی کرده رفته لیگ انگلیس

 

تو تاکسی به راننده می*گم آقا نگه دار

می*گه پیاده می*شی؟

می*گم بله، پیاده می*شم

 


نظرات شما عزیزان:

amiraliii
ساعت23:46---3 مرداد 1391
خیلی عالی بود حال کردم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در تاريخ شنبه 23 مهر 1390برچسب:پـَـــ نــه پـَــ, توسط مردتنها |